چه حالی میشید وقتی سر کل کل کردن و زبون درازی تون پدر عزیز تر از جان تون برن سر گوشی مبارک شما و تمام sms ها را جلوی چشمان شما زیر و رو کنند؟؟؟؟؟؟؟
اون وقت هی عرق بریز
هی جیغ و ویغ کن
هی سرتو گرم کن
هی سر به سر بابا جان بذار
هی تهدید و شوخی را با هم مخلوط کن
دیگه هر چی هم بگم نمی فهمید چند دقیقه پیش چه حالی داشتیم ما.
.......................................................
توضیحات:
1_ نه اینکه فکر کنید بنده چیز خاصی تو گوشی داشتما ولی بالاخره تک و توکی هم پیدا میشه دیگه. تازه اون از بد شانسی من بود. اخه دیروز با 1 دوست جانی درد دل می کردیم و sms های جواب اون تو گوشی بود. چند تا جوک. مقداری عشقولانه و .....
2_ نه اینکه بابا قصد خاصی داشته باشه و همش سر شوخی و تخس بازی و زبون درازی من بود که بلد نیستی sms بخونی و بفرستی و از این حرفا
3_ یعنی 10 دقیقه ای آبرو و حیثت مان هوتو هوتو.
4_ الهی بمیرم آخر سر هم میگه چشمم نمی بینه. صبر کن ....
و پررویی بنده همچنان ادامه دارد و بابا بنده خدا کم می آورد.